Fata.alone

شیشه ای میشکند
یک نفر میپرسد
که چرا شیشه شکست؟ِِِ
دیگری میگوید
شیشه پنجره را باد شکست؟
دیگری می گوید
شاید این رفع بلاست
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم می پرسم
ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم کم تر بود؟

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت18:48توسط Fata | |

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت18:41توسط Fata | |

لعنت ب من.. چه ساده دل سپردم..

لعنت ب من اگر واسش میمردم..

دست منو گرفت و بعد ولم کرد..

"لعنت ب اون کسی ک عاشقم کرد.."

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت18:33توسط Fata | |

یک روز میرسد..

یک ملافه سفید پایان میدهد..

ب من..

ب شیطنت هایم..

ب بازی گوشی هایم..

ب خنده های بلندم..

روزی ک همه با دیدن عکسم بغض میکنند و میگویند:

"دیوانه.. دلمان برای مسخره بازی هایت تنگ شده.."

 

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت18:31توسط Fata | |

چرا ناراحتی..!!

تو که کاری نکردی..!!

فقط یه کبریت روشن کردی و رفتی..

".. من بی جنبه بودم سوختم .."

 

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت18:29توسط Fata | |

خدایا . . .
خواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت ، مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تــو ... !

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت18:21توسط Fata | |

گرچه دنیا فراموش کند...

خاطره هارو

توفراموش مکن 

انچه میان من وتوست!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:,ساعت15:50توسط Fata | |